|
دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : ویدا
راههاي محبت به همسر- اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذار. ![]()
دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : ویدا
عشق لذتی اغلب مثبت است که موضوع آن زیبایی است ، همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و میتواند در حوزههایی غیر قابل تصور ظهور کند عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود. در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میباشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را میتوان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف انسانی دانست که فرد آنرا در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو میکند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمهای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده را نیز میتوان متصورشد و درواقع این کلمه را میتوان در مورد علاقه به هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیتهای مختلف و انواع غذا به کار برد. «گراهام را دوست دارم ![]()
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : ویدا
گیسوان تو بلند چشم های تو قشنگ و لبت.... سرخ ترین غنچه ی باغ آه.... ای خوب ترین آن چنانی تو که من
مانده ام با کدامین واژه رنگ چشمان ترا وصف کنم
گاه تلخی گاه شیرین گاه شادی گاه غمگین گاه سوزی گاه دردی گاه مرهم گاه تسکین گاه سختی گاه نرمی گاه سردی گاه گرمی گاه هستی گاه گاه نیستی کیستی تو؟ چیستی می روم تا نیستی چون نیستی
بی برگ چون شاخه ام در باد بی تو اسیر درد فریاد ای داده رنگ شب به روزم ای داده زهر غم به دستم با این همه نامهربانی ترا باز من دوست دارم می پرستم
برگرفته از مجموعه اشعار شاعر شهیر ابراهیم شکیبایی لنگرودی او که اشعار بر خواسته از روح لطیفش گویا رد پای فرشتگان است بر سپیدی کاغذ ![]()
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 9:29 :: نويسنده : ویدا
قاصدک غم دارم. غم آوارگی ودر به دری. غم تنهایی و خونین جگری. قاصدک وای به من، همه از خویش مرا می رانند، همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند! مادر من غم هاست، مهد و گهواره ی من ماتم هاست. قاصدک دریابم! روح من عصیان زده و طوفانیست. آسمان، نگهم بارانیست. قاصدک غم دارم، غم به اندازه ی سنگینی عالم دارم. قاصدک غم دارم، غم من صحراهاست، افق تیره ی او نا پیداست. قاصدک، دیگراز این پس منم و تنهایی، و به تنهایی خود در هوس عیسایی، و به عیسایی خود منتظره ی معجزه ای غوغایی. قاصدک، زشتم من، زشت چون چهره ی سنگ خارا. قاصدک حال گریزش دارم، می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست، پستی و مستی و بد مستی نیست. می گریزم به جهانی که مرا نا پیداست، شاید آن نیز فقط یک رویاست!!! ![]()
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 9:24 :: نويسنده : ویدا
![]()
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 9:3 :: نويسنده : ویدا
به آنهایی که دم از خدا میزنند بگویید دستانی که کمک میکنند پاکتر از
دستانی هستند که رو به آسمان
دعامیکنند !
" کوروش کبیر "
![]()
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 8:57 :: نويسنده : ویدا
عاشقانه همراه من گام بردار. به من از آن بگو که توان گفتنش به ديگری را نداری. با من بخند حتی آنگاه که احساس حماقت می کنی. با من گريه کن آن گاه که در اوج پريشانی هستی. تمام زيباييهای زندگی را با من شريک باش و در کنار من با تمام زشتی های زندگی ستيز کن. با من روياهايی را بيافرين تا به دنبال آنها رويم. در شادی هر چه می کنم شريک باش. برای رسيدن به آرزوهايمان ياری ام کن. با آهنگ عشقمان با من برقص! بيا در سراسر زندگی در کنار هم گام برداريم... ![]()
شنبه 7 اسفند 1389برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : ویدا
محو تماشای تو غرق شده ام در چشمان زیبای تو گرمی دستان تو خیره به چشمانت کاش میتواتستم در مقابل عقربهای ساعت با یستم که دیگر حرکت نکنند کاش میتوانستم در همانجا در کنارت برایت بمیرم نگذار که این سکوت شکسته شود بگذار که همچنان در خواب دیدن چشمهایت باشم نمیخواهم این حقیقت برایم رویا شود... ![]() ![]() |