|
چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 8:47 :: نويسنده : ویدا
شادزدی با سیاه چشمان ، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد ز آمده شادمان نباید بود وز گذشته نکرد باید یاد من و آن جعد موی غالیه بوی من و آن ماهروی حورنژاد نیک بخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نه خورد و نه داد باد و ابر است این جهان فسوس باده پیش آر ، هر چه بادا باد ! شاد بوده است از این جهان هرگز هیچ کس ؟ تا از او تو باشی شاد ؟! داد دیده ست از او به هیچ سبب هیچ فرزانه ؟ تا تو بینی داد؟! رودکی نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |